دو امام جمعه و دو خطبه

الف) خطبه‌های روز تاسوعا، هاشمی را بیش از گذشته در استفاده از تریبون نماز جمعه در مسیر اهداف شخصی به ملت شناساند. او که حتی حرمت تاسوعای حسینی علیه‌السلام را پاس نداشت، بدون اشاره به تلاش و خدمت‌رسانی مسؤولان دولت خدمتگزار (نه سردارهای سازندگی و نه رؤسای جمهور توسعه و اصلاحات و نه مدیریت‌های شهری) در رفع مشکلات پیش آمده، تخریب دولتمردان را دنبال کرد. این امام جمعه حتی نخواست به برف و سرمای بی‌سابقه در 50 سال گذشته اشاره کند، اما قطع گاز ترکمنستان را "ضربه سیاسی" خود قرار داد!
این که چنین "سودجویی‌هایی" آن هم در روز تاسوعا، چه نتیجه‌ای در باورهای مردم نسبت به جایگاه مقدس نمازجمعه خواهد داشت؟ پرسشی است که پاسخ آن، در کارنامه این چهره سیاسی درج خواهد شد.
به هر حال "امامت جمعه" و "جماعت" در نظر عامه مردم نیازمند "وجود حداقل از عدالت" است. بدیهی است امامت جمعه نیاز بیشتری به این امر دارد. عدالت به مفهوم رعایت انصاف مورد نظر تمام مأمومین است. به همین جهت قشرهای مختلف نمازگزار از دوره‌های پیش تا کنون به این نکته حساسیت داشته‌، و در بسیاری از نمازهای جماعت می‌توان دید که "غریبه‌ها" نسبت به "عدالت امام" از دیگران پرس‌وجو می‌کنند.
پرس‌وجویی برای اطمینان به صحت نماز خود که البته پیش از اقامه نماز انجام می‌گیرد.
حال اگر هاشمی‌رفسنجانی به عنوان چهره برجسته و استوانه نظام و انقلاب، نیازمند "رعایت ‌کردن حداقل انصاف و عدالت"، حتی در خطبه‌های نماز جمعه نیست، امری دیگر است!
ب – خطبه‌های این هفته را حضرت آیت‌الله جنتی، خطیب و امامی وارسته و عالم ایراد نمود. کسی که حتی مخالفان دین‌ستیزش از طیف عوامل و ابزارهای مافیای قدرت و ثروت به "زهد عملی" و "دنیاگریزی"، "عدم خویشاوندسالاری" و "قدرت‌طلبی" در تمام دوران زندگی، با داشتن جایگاه‌های مسؤولیتی بالا، اعتراف دارند.
ایشان با مقایسه مشکلات و مصائبی که در برف سال‌های گذشته (که قابل قیاس با برف امسال نبود) برای مردمان شهر رشت پیش‌آمد، با اشاره به خدمت‌رسانی خدمتگزاران دولت نهم پرداختند. آیت‌الله جنتی قطع گاز ترکمنستان را که موجب مضاعف شدن معضلات برای مردم گردید، یادآور شده، اطلاع‌رسانی خداپسندانه‌ را چنان که از یک "امام جمعه عادل و وارسته" انتظار می‌رود، انجام دادند. در این سخنان واقع‌گرایانه و ایمانی و پارسایانه، که بدون اغراض سیاسی اظهار گردید، مردم به "سپاسگزاری از خداوند برای تلاش خدمتگزاران" فراخوانده شدند، و نه رای ریختن برای فلان گروه سیاسی یا جناح و جریانی خاص!
گفتار دینمدارانه آیت‌الله جنتی مانند همیشه حاکی از بغض و کینه و حسد نبود تا سبب گردد ملت به شخص ایشان یا اهدافشان بدبین یا مساله‌دار بشود، آن گونه که از خطبه‌های هاشمی این سؤال در ذهن مردم ایجاد شد.
آیا جریان داخلی خاص که در قطع گاز ترکمنستان دست داشته، همان جریانی نیست که پس از خطبه‌های هاشمی، با قلم‌های اجیر در تخریب رئیس‌جمهور، روزنامه‌های اصلاح‌طلب را پیش از گذشته "سیاه" کرد، و هاشمی با سخنان خود در خطبه‌ها، ناخواسته نشانی آن را به ملت داد!
این امدادهای الهی و توجهات حضرت صاحب‌الامر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف در هوشیاری ملت نسبت به مافیاگرانی که حاضرند به منظور تخریب و به زانودرآوردن رئیس‌جمهور، مردم را در فشار و تنگنای سرما و مصائب برآمده از آن تا هر کجا قرار دهند، بسیار مؤثر است.

 

منبع : وب سایت اختصاصی فاطمه رجبی
www.fatemehrajabi.com



متهم شاکی شده است!؟

خبرهای منتشره حاکی از آن است که "حسین موسویان" متهم به ارایه اطلاعات کشور به انگلستان از سایت‌های مختلف که مطالب و مسایل مربوط به او را از اظهارات وزیر اطلاعات، یا نمایندگان مجلس که در مطبوعات وقت درج شده منتشر کرده‌اند، شکایت کرده است. شگفتا که در نظام اسلامی "قانون" از سوی عوامل مافیا واژگونه دنبال می‌شود.
حسین موسویان پس از دستگیری با وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد می‌شود، تعجب از آن است که وقتی عطاء الله مهاجرانی در ارتباط با شکایت یکی از همسرانش با وثیقه 300 میلیون تومانی آزاد گردید، چگونه یک متهم پرونده امنیتی که ده روز زندان انفرادی را گذرانیده فقط با وثیقه 200 میلیونی آزاد می‌شود؟! هر چند میزان مهریه افسانه‌ای آن "خانم مهاجرانی" سر به فلک کشیده باشد، اما از اساس نظام اسلامی و منافع ملی که بالاتر نیست!
آیا می‌توان پذیرفت یک متهم، آن هم متهم پرونده امنیتی در سطح کلان، شاکی شود؟ و متهم، از منتشرکنندگان اظهارات مقام قانونی کشور که در ملأ عام ایراد شده و در مطبوعات درج شده، شکایت کند؟
آیا جز آن است که متهم در صورتی مجاز به شکایت است که پس از برپایی دادگاه و روال قانونی رسیدگی به اتهامات، با "حکم قانونی تبرئه" از سوی دادگاه بیرون آید؟
بنابراین از چه روی در کشور جمهوری اسلامی "قانون" همواره ابزار تمسخر مافیاگران می‌گردد؟ بر مقامات مسؤول قانونی است که با پی‌گیری این مهم، در رفع ابهامات و شائبه‌های سیاسی از پرونده‌ای که به دلیل به مخاطره افکندن مصالح و منافع نظام در ارایه اطلاعات هسته‌ای به انگستان، "جنبه ملی" یافته و با "سرنوشت نظام اسلامی" گره خورده است، بکوشند. بدیهی است ملت و متهمانی که با شکایت متهم – حسین موسویان – تعقیب می‌شوند، در انتظار " حرکت قانونی و عدالتخواهانه مسؤولان اصلی" می‌باشند.


 منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی


حسینیان و حسین ستیزان

1. بدون تردید، ملت ایران با ظهور دکتر احمدی‌نژاد، تجربه دولت شیعی را احساس و لمس می‌کند، رئیس‌جمهور که گفتمانش نه "توسعه‌محور" است و نه "اصلاح‌طلبی برانداز"، نه در پی گدایی دموکراسی است، و نه شرمنده از انتظارگرایی، بلکه مفتخر بر نگاه و باور منتظرانه است، و بر آن با رفتار و گفتار پایداری می‌کند. آیا این واقعیت قابل انکار است که در تمام دوران پس از انقلاب اسلامی، تنها عزاداری‌های وابسته به حکومت منحصر در حسینیه جماران و عزاداری عاشورای امام خمینی سلام الله علیها و حسینیه امام خمینی با عزاداری‌های عاشورا و فاطمیه سلام‌الله علیها مقام معظم رهبری بوده و هست.

محرم 84 و پس از آن 85 و 86، ملت ایران را با شادمانی و شگفتی نظاره‌گر "افتخارات" شیعی‌گرایانه" دکتر احمدی‌نژاد کرد. او که به دور از چشم دوربین‌های صداوسیمای ضرغامی، "پاسدار عزای حسین علیه‌السلام" است. آیا در طول دوران گذشته، راه افتادن دسته عزاداری دولت، به طلایه‌داری رئیس‌جمهور سابقه داشته است؟ آیا حضور رئیس‌جمهور به صورت سرزده، و بی‌نیاز از ده‌ها دوربینی که تصاویر شخصیت‌ها و ستون‌ها و مدیران برجسته نظام را از هر دو جناح دنبال می‌کنند در عزاداری‌های واقعی، و نه تشریفاتی و سیاسی و فریبکارانه برای این ملت حسینی علیه‌السلام، بی‌سابقه و البته افتخارآمیز نیست؟ هر چند دوربین‌های سیمای ضرغامی و شبکه‌های تخریب‌گر رادیوئیش چهره‌های منفور ملت را لحظه به لحظه دنبال می‌کنند، اما مردم به معنای حقیقی مردم، شاهد و ناظر رفتارهای بی‌تکلف و دین‌باورانه رئیس‌جمهور هستند.

 

2. روزنامه‌های بیگانه‌پرست اصلاح‌طلب، با خبر و سرمقاله قلم به مزدان، عزاداری رئیس‌جمهور را در تاسوعا و عاشورا مورد تهاجم قرار دادند. این حرامیان حسین‌ستیز که در حاکمیت و پس از اخراج از حاکمیت، همواره دشمنی و تقابل با عاشورا را به انحا گوناگون ابراز داشته‌اند، نابردباری و خشم خود را نسبت به حرکت شیعی‌گرایانه رئیس‌جمهور به تصویر کشیدند. آن‌ها نشان دادند رؤسای جمهور مطلوبشان آنانی هستند که با حسین علیه‌السلام و عاشورای او بیگانه‌اند، و یا با آن ستیز تئوریک و عملی دارند.

 

3. هاشمی رفسنجانی خطیب جمعه‌ای که مصادف با تاسوعای حسینی علیه‌السلام بود، یارای آن را نداشت تا از تخریب دولت خودداری نماید. وی به جای پرداختن به مبانی اصیل و الگوساز قیام سیدالشهدا و بازگویی پرونده سیاه یزید و دستگاه سلطنت اموی، به گونه‌ای که افشاگر یزیدیان زمان باشد، "قطع گاز ترکمنستان" را بهانه قرار داد و به اصطلاح "مدیریت قوی" و "خداگونه" خویش را به رخ کشید! آیا تاسوعای حسینی علیه‌السلام بهانه‌ای نبود تا بر نفسانیات پا گذارده شود و به حسین علیه‌السلام و قیام خونین او علیه "زراندوزی و زورگویی و خودکامگی" پرداخته شود؟
ادامه مطلب...

قابل توجه علماء، روحانیون و سردار احمدی‌مقدم!

می‌خواستم عنوان مقاله را بگذارم "تفسیر عاشورا از نگاه حسن روحانی" یا "عاشورای اصلاح‌طلبانه" یا "عاشورا با اهداف و اغراض سیاسی" و یا مطلبی از این دست، اما دیدم اولا این عناوین امر تازه‌ای را پیرامون نگرش انحرافی به عاشورا که "قدرت‌طلبان حاکم در 16 سال" منادی و مروج آن بودند، اضافه نمی‌کند و ثانیا دردی را برای دردمندان که البته توجه عمیقی به افاضات این بلندگوهای التقاط و تحریف ندارند، ایجاد نمی‌نماید.

به همین جهت عنوان فوق را برگزیدم با این هدف که همه عاشورائیان حسین‌باور به کنه ویرانگری دینی در جریان تفکر "توسعه‌محور" و "اصلاح‌طلبی برانداز" پی ببرند و البته نسبت به آن واکنش نشان دهند.

حسن روحانی عضوی از جامعه روحانیت مبارز، یار غار هاشمی رفسنجانی، همراه و همگام و همفکر خاتمی، رئیس‌ مرکز تحقیقات مجمع تشخیص، در حرم امام خمینی سلام الله علیه، بر فراز منبر می‌گوید: "نباید به روزی برسیم که ارایه آمارهای دروغین به گونه‌ای جا بیفتد که عده‌ای بگویند این مسایل منکر نیست، ولی اگر روسری خانمی عقب رفت آن منکر است."

سردار احمدی‌مقدم برادر عزیزی که مسؤول و متولی اجرای "طرح ارتقای امنیت اجتماعی است توجه نماید این مفتی بر اساس "دین سکولار" فتوا صادر کرده، و "بدحجابی" را آشکارا از دایره منکرات خارج ساخته است. حال باید پرسید چه کسی و چه نگرش‌هایی "امنیت اجتماعی" را به مخاطره می‌افکنند و ضروریات دین – حجاب – را مورد شبهه قرار داده و عدم اجرای آن را تلویحا تایید می‌کند؟

آیا اگر دارنده لباس روحانی بر فراز منبر صریحا، "عقب رفتن روسری" را در مقابل ارایه آمارهای دروغ، منکر نداند، و در حقیقت یک بدعت‌گذاری آشکار در دین و مذهب ایجاد کند، گناهی و جرمی کمتر از مجری آن مرتکب می‌شود یا به عکس آن؟

آیا اغراض و اهداف سیاسی، از نظر مجریان طرح امنیت اجتماعی محملی است تا نابودی فرهنگی را عقبه‌سازی کند، و بی‌محابا معضل بازمانده از رضاخان – بدحجابی – را نهادینه نماید؟ آن هم در لباس دین و بر فراز منبر؟! و آن هم به مناسبت عاشورای حسینی و در تفسیر و تبیین قیام سالار شهیدان؟ ادامه مطلب...

خطر نظامیان سیاسی شده

نظامیان مستعفی یک شبه "رجل سیاسی شده" با چشم طمع داشتن به کرسی ریاست‌جمهوری، یا مجلس و شورای شهر، در کردارها و گفتارها نشان داده‌اند نه فرهنگ سیاسی دارند و نه در عملکردهایشان، نشانی از اصول‌گرایی و  ارزش‌خواهی مشاهده می‌شود. هر چند تشنگان قدرت در هر لباس و نام و سابقه، پس از انتخابات سوم تیرماه، این پلیدی را از خود به یادگار گذاشته‌اند.

اما بارها نوشته‌ام که این تعداد نظامیان به دلیل "خروج از هویت پرافتخار نظامی" و  "ورود غیرقانونی و ناحق به عرصه سیاست" با "فقد هویت" رویاروی هستند. این مسأله به تنهایی کافی است که آنها را به هر کاری وا دارد، و یا هر سخنی را بر زبان و قلم‌شان ـ اگر داشته باشند ـ جاری کند.

همین "فقد هویت" سبب گردید که شکست قطعی آنها در انتخابات معجزه آسای سوم تیرماه 84 نه تنها مایه عبرت‌آموزیشان شود، بلکه جری‌تر شدن آنها را برای "کسب قدرت" پیش آورد. در عین حال که تبلیغات انتخاباتی "قالی‌باف" و آمدن و رفتن "محسن رضایی"، موجب بی‌اعتمادی هر چه بیشتر ملت به این "قدرت‌طلبان" گردید. البته این سخن به معنای تطهیر رقبای شکست خورده و حریص دیگر نیست که امروز دست در دست این نظامیان مستعفی، به تشکیل احزاب برای جنگ با ملت پرداخته‌‌اند.

و اینک پس از گذشت بیش از 2 سال از آن امتحان الهی برخی از مسایل آشکار شده، این  چند نظامی مستعفی و همراهان بازنشسته آنان عبارت است از:

1ـ سایت «بازتاب» وابسته به محسن رضایی که با انتشار پلیدترین مطالب تا مرز دفاع از پروژه براندازی هاله اسفندیاری پیش رفت. تعطیلی این سایت بیش از هر مسأله بیانگر رجل سیاسی بودن این نظامیان است، و در مرحله دوم وفاداری آنها را به اسلام، نظام اسلامی، ملت و کشور ایران نشان می‌دهد!

2ـ "امیری" نظامی بازنشسته در مصاحبه با مجله سبز افتخار می‌کند که در سایت بازتاب با سیاست‌های دکتر رضایی ـ محسن رضایی نظامی مستعفی ـ حرکت کرده است. او با پذیرش افتخارآمیز تعطیلی این سایت، مدعی است که سایت تابناک را با همان سیاست‌ها و راه‌کارها راه‌اندازی کرده است. یعنی بازهم برای کسب قدرت، به ترکستان خواهد رفت.
ادامه مطلب...

برکات سفر یزد

رحمت و برکت سفر مقام معظم رهبری به استان ولایتمدار یزد، بیش از دیگر سفرها بود، این رحمت و برکت به صورت بارز و اساسی مرز میان "ولایت‌مداران" و "ولایت‌ستیزان" و "ولایتمداری دینمدارانه" و "ولایتمداری سیاسی‌کارانه" را روشن کرد.

1. در این سفر مقام معظم رهبری در تمام سخنرانی‌ها به "تایید و حمایت گسترده از دولت نهم" پرداختند. البته "سفرهای استانی رئیس‌جمهور" و "سیاست‌های هسته‌ای" او برجستگی ویژه‌ای داشت. مقام معظم رهبری سفرهای استانی را "اقدامی مبارک" خواندند و برخی از ثمرات آن را ذکر نمودند. از جمله تاکید فرمودند: "در شهرهای دور دست که مردم یک مدیرکل ندیده بودند، حالا رئیس‌جمهور و وزیران را می‌بینند و ..." (نقل به مضمون)   مصوبات سفرهای استانی هم مورد تایید ایشان قرار گرفت، و عدم اجرای بخشی از آن‌ها طبیعی خوانده شد.

 همچنین مقام معظم رهبری از کسانی سخن راندند که "با همه کارهای دولت با اهانت مخالفت می‌کنند."

 

2. مقام معظم ولایت، به صورت صریح و روشن مواضع خود را پیرامون "موضوع هسته‌ای" بیان داشتند. در این اعلان موضع شفاف و دقیق، ملت ایران دریافت که "سیاست‌های رئیس‌جمهور از ابتدا تا کنون در تطابق کامل با رهنمودهای ایشان بوده است." و نیز دریافت که توطئه‌ها، فتنه‌ها و تخریب‌های دو سال گذشته اصلاح‌طلبان برانداز و برخی راست‌های ناراست و گروه متصل به هر دو، یعنی "اصول‌گرایان اصلاح‌طلب"؟!! و جهت فضاسازی موهوم پیرامون مغایرت سیاست‌های رئیس‌جمهور و مقام معظم رهبری، تنها با هدف مافیایی صورت گرفته است.

 

3. مقام معظم رهبری به صراحت اعلان داشتند که "با سیاست‌های گذشته در موضوع هسته‌ای مخالف بوده و پیامد عقب‌نشینی‌ها را به مجریان هشدار داده‌اند". در نتیجه ملت بیش از گذشته دریافت که "دستاوردهای ذلت و تسلیم، سازش و عقب‌نشینی نکبت‌بار پیشین، به هیچ روی با مواضع رهبری هم‌خوانی نداشته است.

 

4. اظهارات پر برکت مقام عظمای ولایت در موارد فوق نشان داد که ترکتازی‌های حسن روحانی، محمد خاتمی، و کارشناسایی‌های عقلانی! محسن رضایی و قالیباف و قلم به مزدی‌های رسانه‌های وابسته به سازمان تبلیغات و مجمع تشخیص و اظهارات و خطبه‌های سیاستمدارانه رفسنجانی در حداقل هیچ سنخیتی با مواضع ولایت ندارد و در حداکثر !

 

5. راست‌های ناراست که همپای اصلاح‌طلبی برانداز در مطبوعات و تریبون‌ها، مغرضانه قلم می‌زنند و فریاد می‌کنند، با دیدگاه رهبری کمترین نزدیکی را ندارند. افرادی مانند "مسیح مهاجری" هم که در سرمقاله‌های هتاکانه و تخریب‌گر مواضع هسته‌ای و سفرهای استانی رئیس‌جمهور را ناجوانمردانه بی‌نهایت مورد تهاجم قرار می‌دهند، در سنجش ولایتمداری "مردودین" شناخته شده‌اند.

 

6. وکلا، کارشناسان و چهره‌ها و ستون‌ها و شخصیت‌های برجسته ساخته شده برای نظام که در پروژه‌ عقلانیت، کارشناسی و مسؤولیت‌پذیری؟!! تخریب بی‌امان رئیس‌جمهور را در دو سال گذشته پی گرفته‌اند، به بغض‌ها و کینه‌ها و اهداف باطنی خود، مراجعه نمایند.

 

7. سایت نظامیان سابق – تابناک- که با مقاله ننگین خود، قالی‌باف را رئیس‌جمهور مورد نظر مقام معظم رهبری نامید، و با اتهام‌زنی به ساحت پاک ولایت، ولایت‌ستیزانه وارد عرصه شد، از این به بعد از گردونه ارزیابی ولایتمدارانه خارج است.

 

در کنار این مسایل "سانسور" سخنان حمایت‌آمیز و تاییدی مقام معظم رهبری در "اطلاع‌رسانی رسانه‌ها" قابل تامل است.

- صدا و سیمای ضرغامی، که این روزها بیش از گذشته مورد تحسین اصلاح‌طلبان قرار گرفته، در بخش‌های خبری با دقت کامل تلاش دارد تا حتی یک جمله از حمایت‌ها و تاییدات رهبری نسبت به دولت منعکس نشود!؟ و این یعنی سانسور کامل!

 

- مطبوعات راست، این مدعیان سینه‌چاکی ولایت، در تیترهای خود هیچ جمله‌ای از جملات تعیین‌کننده مقام معظم رهبری را در تشریح و تبیین و حمایت و تایید اقدامات و سیاست‌های دولت و شخص رئیس‌جمهور نمی‌گنجانند!

 

- مکرر می‌نویسم که گفتمان انتظارگرایانه احمدی‌نژاد، معیار بزرگ سنجش گردیده است، دو سال است که محشر کبری در ایران برپا شده و هر روز بر تعداد بیرون آمده‌ از قبرها – آن‌هم بدون کفن – افزوده می‌شود. اما این‌بار سفر مبارک و پر خیر و رحمت مقام معظم رهبری در این معیار نمودار آشکارتری رسم کرد، که در آن مرز میان "علایق" و "عقاید" مشخص شد و "ولایتمداری الهی" با "ولایتمداری نفسانی" با درجات مختلف به همگان معرفی گردید.

والعاقبة للمتقین

منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی


اینک دوباره عاشورا

اینک سردار آزادگان و قافله‌سالار عاشورائیان، به کربلا رسیده است. او با کاروانی از حماسه‌سرایان میثاق عشق و بندگی آمده است تا "تمام حریت ایمانی" را در برابر "تمام اسارت دنیاطلبی" به نمایش گذارد. حسین علیه‌السلام آمده است تا میدان کربلا را میدان "عشق و خون" کند و به تمام تاریخ "پیروزی خون آزادگان" را بر "شمشیر قدرت‌طلبان" اعلان دارد.

حسین علیه‌السلام آمده است تا "دین" را در برابر "آزادی جاهلی" اعتلا بخشد و بر خلاف میل و اراده و باور "یزیدیان"، "پیروزی دین" و "شکست این آزادی" را در تمام تاریخ نهادینه نماید.

حسین علیه‌السلام آمده است تا آنچنان که در " خطبه منا " فرمود: "حقوق ستمدیدگان را از ستمگران بازپس گیرد، و با ستمگران مبارزه نماید، و ثروت‌های عمومی و غنایم جنگی را طبق قانون اسلام عادلانه توزیع کند، و صدقات را از موارد صحیح و واجب آن جمع‌آوری نماید و همه را در موارد شرعی و صحیح به مصرف رساند." و این یعنی "قیام برای امر به معروف و نهی از منکر"، و یعنی "اخراج صاحبان قدرت نامشروع و دنیاطلبان بی‌ایمان در هر لباس و نام از عرصه حاکمیت دینی، و به حاکمیت رسانیدن صالحان در خدمتگذاری دینمدارانه و البته عدالت‌گسترانه.

اینک در کربلا خیمه‌هایی برپا شده که "خون خدا" سالار خیمه‌نشینان است، و عباس بن علی علیه‌السلام حافظ و پاسدار آن! در مقابل آن لشکری خیمه‌زده است که از تار و پود تک‌تک آن‌ها "حرص و طمع دنیاطلبی و قدرت‌خواهی" فوران می‌زند، و هر یک از آن‌ها آماده است تا با ریختن "خون خدا" به متاعی از دنیا برسد. متاعی ناچیز که بیشترین آن ملک ری است و طمع‌ورز به آن "عمر سعد". عمر سعد که سابقه ایمانی و سابقه جنگی دارد و در کربلا نیز به "امامت جماعت کوفیان و شامیان" می‌ایستد. آیا همانگونه که امام خمینی بارها متذکر می‌شد، نباید در هر عاشورا حسینیان و یزیدیان زمان را در مراثی و سوگواری‌ها معرفی کرد تا دندان طمع قدرت‌طلبان و حرام‌خواران در لباس‌های دینی و سوابق ... کشیده شود، و اگر نشد، با مصاف عاشورائیان، به قهقرای تاریخ رانده شود، و قرآن حاکمیت یابد؟!

منبع : وب سایت اختصاصی فاطمه رجبی
www.fatemehrajabi.com


'آیت' حقیقی 'الله'، آیت‌الله مجتهدی

آیت الله مجتهدی که انفاس قدسی او اینک در فضای جامعه پخش نمی‌شود، به راستی "آیت‌الله" بود. وارستگی علمی، دنیاگریزی تئوری و عملی، تهذیب اخلاقی و رفتاری که "ملکه وجود نازنین"‌ او شده بود، طی چنددهه، مشتاقان فراوانی یافت. علاوه بر طلاب مدرسه او در طی این سال‌های دراز، توده‌های مردمی در چهره و مشی و سخن او "آیت‌اللهی" را به عینه می‌دیدند. آیت الله مجتهدی خود تعریف‌گر قداست واژه آیت‌الله بود، نه آنکه چون سیاسی‌کاران، قداست‌شکن این واژه باشد.

خیل عظیم مردم تهران که در یک روز بسیار سرد، آن آیت الهی را مویه‌کنان بدرقه نمودند، تنها یک گوشه از این واقعیت است که مجتهدی یک آیت الله به تمام معنا بود.

خوشا به حال حوزه‌های امام صادق علیه‌السلام که آیت‌الله مجتهدی از آن طراوش کرد، و خوشا به حال توده‌های عظیمی که از حضور، بیان و علم و اخلاق او بهره بردند. چهره جذاب او، الهیت وجودش را اعلان می‌داشت، و کلام او که بیش از هر سخن "شریعت" را ترویج می‌نمود، شیعی‌گری ناب ویژه روحانیت را اعلان می‌داشت. چنین بود که از میان نسل کنونی، علاوه بر طیف‌های بزرگی از جوانان، گروه‌های بی‌شمار نوجوانان شیفته "جذابیت روحانی" او بودند. در بدرقه آن عزیز نمادهایی از نوجوانان عزادار بر سرزنان دیده می‌شدند که خلأ وجود این آیت‌الله حقیقی را بر نمی‌تابیدند.

از سوی دیگر جوانانی از طلاب تربیت‌شده آیت الله مجتهدی در سال‌های اخیر، در غم از دست دادن این وجود بی‌مانند، راهی بیمارستان شدند تا شاهدانی از شیفتگی ملت علوی ایران نسبت به روحانیت اصیل باشند.

آیت الله مجتهدی نه رسانه داشت و نه خود را نیازمند به آن می‌دید. نه باند و گروه سیاسی داشت و نه برای ایجاد آن که همه امکانات و ابزارهای آن را با وجود مشتاقان بی‌شمار دارا بود، تلاش می‌کرد. بلکه وی برای طلاب "روحانیت"‌ را تدریس و تاکید می‌کرد. روحانیتی اصیل در اندیشه و عمل! در پوشش و منش او، در رفتار و گفتار او، پرهیز از دنیاپرستی را تاکید می‌نمود، و تربیت طلاب را برای ترویج فقه جعفری علیه‌السلام اساسی‌ترین خدمت به اسلام و مسلمین می‌دانست.

آیت الله مجتهدی، "وجودی بی‌مانند" بود و بعید است که مادر گیتی توان آن را داشته باشد تا چون او را بزاید و به تاریخ تشیع تحویل دهد. ویژگی‌های منحصر به فرد آیت الله مجتهدی در اخلاق و رفتار و پایداری بر ترویج شریعت علوی به وی "جاذبه بی‌مانند روحانی" بخشیده بود، و این امری نیست که با علم و شهرت و تبلیغ و ... به دست آید.

آیت الله مجتهدی گر چه جایگاه مرجعی نداشت و یا در پی آن نبود، ولی نفوذی بیش از حد داشت، نفوذی روحانی. و تاثیری گسترده داشت، تاثیری روحانی.

آیت الله مجتهدی بر تشیع تاکید داشت و امیرمؤمنان علیه‌السلام و اولاد او را آن چنانکه رسالت حقیقی روحانیت اصیل شیعه است، ترویج می‌نمود. امری که توسط روحانیون مدرن با تحلیل و "اما" و "اگر" دنبال می‌شود.

آیت‌الله مجتهدی کلام الهی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم را در "اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره وخذل من خذله" را عامل اصلی در امان ماندن ایران شیعی از تجاوزگری‌ها و اشغالگری‌های جنایتکاران می‌دانست. ایشان این مهم را در وقتی که به حضورشان شرفیاب شدم تاکید فرمود، و فرمود: "من به آقای دوانی این نکته را گوشزد کردم و وی استقبال کرد و گفت: کتابی در این باره خواهم نوشت. حیف که فرصت این کار را نیافت."

افتخار می‌کنم که خواننده و شنونده کلام الهی‌اش بودم که فقط "حدیث" بود و "حدیث". و "شریعت" بود و "شریعت" . نه بوی دنیاطلبی داشت و نه به سوی قدرت‌مداری سوق می‌داد، و نه شوق انباشت زر بر می‌انگیخت و نه به طرف تجدد مفسده‌انگیز و دین‌ستیز می‌خواند.

هر چه می‌آموختی، شوق اهل‌بیت علیهم‌السلام بود، و هُل دادن به مسیر عترت و قرآن!

خداوند را سپاس می‌گویم که دستخط مبارکش را در اهدای دو کتاب به من ارزانی داشت، تا در سوگ پس از او به آن دلخوش باشم.

از حضرت حق می‌خواهم که از حوزه‌های امام صادق علیه‌السلام و از میان طلاب دست‌پروده او "آیت‌اللهی" چون مجتهدی را بار دیگر در سرای امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف متولد نماید تا با ویژگی‌های انحصاری و جذابیت بی‌مانند "روحانیت" را ترویج نماید. و نیز از حق سبحان می‌خواهم تا مراجع عظام تقلید و روحانیت وارسته و اصیل را از هر گزندی مصون دارد تا انفاس قدسیه آن‌ها روح شیعی‌گرایانه ملت ما را در برابر تندبادهای دین‌ستیز و مذهب‌سوز اصلاح‌طلبی در امان دارد.

منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی