قابل توجه علماء، روحانیون و سردار احمدیمقدم!
میخواستم عنوان مقاله را بگذارم "تفسیر عاشورا از نگاه حسن روحانی" یا "عاشورای اصلاحطلبانه" یا "عاشورا با اهداف و اغراض سیاسی" و یا مطلبی از این دست، اما دیدم اولا این عناوین امر تازهای را پیرامون نگرش انحرافی به عاشورا که "قدرتطلبان حاکم در 16 سال" منادی و مروج آن بودند، اضافه نمیکند و ثانیا دردی را برای دردمندان که البته توجه عمیقی به افاضات این بلندگوهای التقاط و تحریف ندارند، ایجاد نمینماید.
به همین جهت عنوان فوق را برگزیدم با این هدف که همه عاشورائیان حسینباور به کنه ویرانگری دینی در جریان تفکر "توسعهمحور" و "اصلاحطلبی برانداز" پی ببرند و البته نسبت به آن واکنش نشان دهند.
حسن روحانی عضوی از جامعه روحانیت مبارز، یار غار هاشمی رفسنجانی، همراه و همگام و همفکر خاتمی، رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص، در حرم امام خمینی سلام الله علیه، بر فراز منبر میگوید: "نباید به روزی برسیم که ارایه آمارهای دروغین به گونهای جا بیفتد که عدهای بگویند این مسایل منکر نیست، ولی اگر روسری خانمی عقب رفت آن منکر است."
سردار احمدیمقدم برادر عزیزی که مسؤول و متولی اجرای "طرح ارتقای امنیت اجتماعی است توجه نماید این مفتی بر اساس "دین سکولار" فتوا صادر کرده، و "بدحجابی" را آشکارا از دایره منکرات خارج ساخته است. حال باید پرسید چه کسی و چه نگرشهایی "امنیت اجتماعی" را به مخاطره میافکنند و ضروریات دین – حجاب – را مورد شبهه قرار داده و عدم اجرای آن را تلویحا تایید میکند؟
آیا اگر دارنده لباس روحانی بر فراز منبر صریحا، "عقب رفتن روسری" را در مقابل ارایه آمارهای دروغ، منکر نداند، و در حقیقت یک بدعتگذاری آشکار در دین و مذهب ایجاد کند، گناهی و جرمی کمتر از مجری آن مرتکب میشود یا به عکس آن؟
آیا اغراض و اهداف سیاسی، از نظر مجریان طرح امنیت اجتماعی محملی است تا نابودی فرهنگی را عقبهسازی کند، و بیمحابا معضل بازمانده از رضاخان – بدحجابی – را نهادینه نماید؟ آن هم در لباس دین و بر فراز منبر؟! و آن هم به مناسبت عاشورای حسینی و در تفسیر و تبیین قیام سالار شهیدان؟
اما بعد، حسن روحانی بدون واهمه، تفسیری واژگونه و کاملا سکولار از عاشورا ارایه کرده که نه عبدالکریم سروش و نه محمد خاتمی و نه هیچیک از دینستیزان و مذهبستیزان دیگر، جرأت آن را بدان شکل نداشتهاند. او با طرح این سؤال که: "آیا فرهنگ عاشورا و قیام امام حسین تنها برای مبارزه با حکومت باطل و حاکمیت ضددین است"، در واقع این اساس عاشورا را برای نخستینبار منکر شده یا زیرسؤال برده است. پرسش از این فرد آن است که اگر خون خدا برای مبارزه با حکومت باطل، و حکومت ضددین ریخته نشد، برای کدام مساله و موضوع عاشورا به پا گردید؟ و اگر حکومت یزید و حزب اموی باطل و غاصب نبود و ضددین نبود، چرا سیدالشهدا علیهالسلام با ریختن خون خود، اسلام را بیمه کرد و مذهب را زنده نمود؟
سخنان روحانی ایجاد شبهه در قیام عاشورا است یا تلاش برای تطهیر یزید که مولود حزبگرایی دینستیز بود؟ جالبتر آن که او "منکر" را به عنوان آموزه عاشورایی تنها در برخی گناهان روشن و واضح منحصر نمیداند، بلکه کار بدون کارشناسی را بالاتر از ترک نماز و روزه ماه رمضان دانسته و دنبال کردن امر به معروف را در غرب شدیدتر از ایران اسلامی میخواند!
عجبا که حتی در مشروطهگری دینستیز هم چنین تفسیر سکولاری به این آشکاری قابل ملاحظه نیست. چه کسی پاسخگو است؟
از آن جا که حسن روحانی هم تخریبگریهای خود، هاشمی و خاتمی و احزاب برنداز اصلاحطلب و چهرههای سهمخواه و باجگیر از جناح دیگر علیه رئیسجمهور را به بهانه تفسیر عاشورا دنبال کرده است، ضروری است به او یادآور شد: با کمترین نگاه به دستگاه سلطنت یزیدبنمعاویه که خون خدا را ریختند و آلالله را به اسارت گرفتند، و فجیعترین اعمال را در جنایتبارترین رفتار علیه عترت و قرآن صورت دادند، میتوان این مسایل و افراد را به وضوح دید:
1. دینستیزی و مذهبسوزی که در برنامههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی اموی به اجرا در آمد، و بخش نظامی آن عاشورای جاودانه را به انجام رسانید.
2. خانوادهسالاری و قبیلهگرایی که "ولایتعهدی یزید" را پس از مادامالعمر بودن پادشاهی معاویه در جایگاه خلافت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم حاکمیت داد.
3. غارت و چپاول اموال مسلمین و پیشیگرفتن دنیاطلبی و قدرتپرستی که عین دیانت و سیاست امویان بود.
4. یورش فرهنگی و دگرگونی ویرانگر فرهنگ قرآن کریم و سنت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم که عین تدبیر و خردمندی و سیاستمداری معاویه را در کاخنشینی و تفرعن و تکبر و مردمگریزی ثمر داد.
5. حزبگرایی قرآنستیز که یادگار آل ابیسفیان در تاریخ اسلام است، و حزب الله را همیشه دشمن است و مظهر و نماد حزب الله قرآنی، سالار شهیدان را به قتلگاه کشانید و ...
6. دینداران دو آتشه از میان "طلقاء" این آزادشدگان و اسلامآوران بیریشه و اجباری، که در راه حراست از حکومت اموی، در تیرباران آلالله، بر هم سبقت میگرفتند.
7. کاردانانی پر تجربه و با سابقه که در رکاب امیرمؤمنان علیهالسلام سابقه جنگ و جهاد داشتند و در کربلا فقط برای تصاحب ملک ری مفتخر به فرماندهی سپاه شام گردیدند."
8. مدیران برجسته و لایق و کاربلد، که با تدبیر سیاسی و مدیریت عقلانی هر صدای افشاگر علیه سلطنت پلید اموی را در نطفه خفه کردند، و عبیدالله بن زیاد والی کوفه، نمونه اعلای آن بود.
9. بهرهمندی از مشاوره و مشورتگیری خردمندانه که مشاورین خبرهای چون عمروعاص را در دربار معاویه حاکم کرد، و افرادی از کفار را برای تدوین برنامه جنگ با حسینبنعلی علیهالسلام.
10. موعظهکنندگانی که بر منبر رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم، دین واژگونه تفسیر میکردند، و سبّ علی علیهالسلام امیرعدل را به جرم عدالتپیشگی ترویج مینمودند.
11. حاکمان شرابخواره و بیاعتقادی که آشکارا به مذهبستیزی میپرداختند، اما اقامه جماعت مسلمین را هم عهدهدار بودند.
12. و در نهایت دشمنان قسمخورده "ولایت امیرمؤمنان" آنان که هرگز تیغ تیز عدالت او را فراموش نکردند و کینه اخراج از حاکمیت قدرتمدارانه و ثروتپرستانه را حتی به مدت 4 سال حکومت از دل نزدودند!
حال پرسش آن است که چرا حسن روحانی به این مسایل بارز عاشورا که حتی هر غیرمسلمانی نیز به آن تاکید دارد، نپرداخت تا روشن شود منکر چیست و در چه دولتها و توسط کدام برنامهها و کدام مجریان در ایران اسلامی جریان داشته است؟ و نیز معروف چیست و در حال حاضر کدامیک، از منکر و معروف در دولت اسلامی حاکمیت دارد؟
و نیز روشن گردد چه افراد و گروهها و احزاب و جریانهایی امروز ادامهدهندگان راه آل ابیسفیان هستند، و چرا حزبالله در کشور امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف با تحریف عاشورا مورد یورش بیامان قرار میگیرد؟
سخن پایانی با علماء ربانی و روحانیون عالیمقام است که تا چه زمان قصد دارند نگاه سکولاریستی این قوم را تحمل نمایند، و دین و مذهب و عاشورا با بازیچه قدرتمداری این افراد بنگرند؟
آیا اگر سیدحسن نصرالله یک روحانی شیعی است که از عاشورای حسینی علیهالسلام، حماسه مقاومت و ایثار و پایداری و رشادت و شهادت را در برابر امریکا و اروپا و اسرائیل تبلیغ و ترویج میکند، و مسیحیان را در کنار مسلمانان به آن مشتاق و پایبند مینماید، و خود طلایهدار عملی آن میگردد، حسن روحانی و دیگر دارندگان لباس روحانی از این طیف چه نام دارند؟
بالاخره باید روشن بشود که آیا بنا به تحلیل و اعتقاد حسن روحانی، عاشورای حسینی که حضرت ختمیمرتبت صلیالله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان علیهالسلام، و صدیقه کبری سلامالله علیها از آن خبر داده بودند، علیه ارایه آمارهای دروغ – که دولتهای هاشمی و خاتمی در آن یدبیضایی داشتند – بود و یا علیه کار غیرکارشناسی و مشورتنگرفتن از همسویان با بیگانه و ... نستجیر بالله، یا این که عاشورا قیام امام زمان بود علیه دینستیزی و قرآنسوزاندن، قدرتطلبی و بیتالمال را به یغما بردن، حاکمیت فاسد و دائمی و خانوادهسالار کردن، حزبگرایی و دین را به میل خود واژگون نمودن، با کفار مشاوره و مراوده داشتن و خلاف شرع را بیواهمه انجام دادن، مذهب را با تفسیر به رای مطرح کردن و حتی حجاب را در آن حذف نمودن؟
منبع : وب سایت اختصاصی فاطمه رجبی
www.fatemehrajabi.com