سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتخابات، برنده‌ها و بازنده‌ها

برندة انتخابات در بوق و کرنای یک جناح «مردم» اعلان می‌شود، و طبل یأس و حقد و کینة اصلاح‌طلبی برانداز هم در «غیب‌گویی»هایش انتخابات را بدون برنده می‌خواند!

اما در واقعیات برندة اصلی و برجستة انتخابات، انقلاب اسلامی و نظام مقدس برآمده از آن است، مثل همیشه! اسلامیت انقلاب که حضرت خمینی آن را اساس انقلاب و نظام می‌دانست، و مشارکت سیاسی ملت را تنها بر مبنای آن مشروع می‌دید، برندة اصلی انتخابات گردید. بدین ترتیب توطئه‌های 30 ساله امریکای جنایتکار، همیاری‌های داخلی با آن، و دست و پا زدن مزدوران فکری و سیاسی به بیگانه، مانند گذشته، نقش برآب شد، و انقلاب اسلامی پیروز و بالنده، راست‌قامت ایستاد و شکوفایی خود را به جهانیان اعلان داشت.

«تغییر گفتمان در قوه مجریه» که از آغاز دهة دوم، و با روی کار آمدن دولت سازندگی مبانی دینی انقلاب اسلامی را به چالش گرفت، و نگاه اومانیستی را جایگزین آن نمود، و چوب حراجی که اصلاح‌طلبی به اسلامیت آن زد‌، واقعیت‌هایی انکارناپذیرند. اما پیوند جدایی‌ناپذیر ملت با اسلام انقلاب واقعیتی بزرگ‌تر است که بانیان و مجریان برنامه‌های فوق را هر روز ناامید‌تر می‌کند.

از این روی مشارکت سیاسی مردم در انتخابات مجلس هشتم، نه پیروزی یک جناح و گروه و باند بود، و نه پیروزی مردم برای رسیدن به امیال و خواسته‌های شخصی! بلکه این پیروزی، غلبة انقلاب اسلامی بر نگرش مادی و تحمیل آن توسط چهره‌ها و احزاب و گروه‌ها بود.

اما بازنده‌های این انتخابات دیدنی‌تر و عبرت‌آموزتر بودند. در یک جمع‌بندی می‌توان این‌گونه دید:

 

الف. اصلاح‌طلبی برانداز

اصلاح‌طلبی برانداز با تمام ید و بیضای «بنیاد باران» و حمایت‌های مکرر «جرج بوش» و وعده و وعید «سفرای بیگانه» به عرصه آمد. بر خلاف تحلیل و تفسیر قیم‌مآبان جناح راست، لیست‌های متعدد اصلاح‌طلبان، نه‌تنها نماد اختلاف سران این فتنه نبود، و مرزبندی میان «تندرو» و «کندرو» را نشان نمی‌داد، بلکه «ترفندی عاقلانه» برای فریب ملت بود. بدین معنا که «خاتمی» تمام‌قد به میدان آمد و با امضای «یاران خاتمی»، تا همة‌محبوبیت و مشروعیت خود را در میان ملت در صندوق‌های رای، «وزن» کند!‌ او بر این خیال بود که خیل انبوه هوادارانش در پای صندوق‌های رأی، فتنه و آتش 8 ساله را دوباره در مجلس برپا خواهند کرد! «کروبی» با چهره‌ای معتدل و منتقد، لیستی عرضه کرد تا نیروهای کارگزارانی و وامانده‌هایی از اصلاحات را به شکلی به مجلس بفرستد، لیست سوم نیز بر آن بود تا به نحوی آبروی اصلاح‌طلبان را خریده و آنها را از اخراج کامل توسط ملت نجات دهد.

مهم آن است که هر سه لیست نافرجام و ناکام توسط ملّت، به طرد و اخراج محکوم شدند. تصمیم بزرگ ملّی در راه‌ندادن اصلاح‌طلبان بار دیگر « نه» بزرگ و بلند به اصلاح‌طلبی و شخص خاتمی بود که حیثیت اسلام و ایران را با رفتار و گفتار دین‌ستیز معامله کردند.

آیا هزینة سرسام‌آور تبلیغاتی می‌توانست آگاهی و وظیفه‌مندی ملت مسلمان را به بازی بگیرد و سرنوشت نظام اسلامی را بار دیگر به «براندازان» بسپارد؟

 

ب. دوزیستان (اصول‌گرایان اصلاح‌طلب!)

طیفی مختلط از چپ و راست با اسامی مختلف در میدان انتخابات وارد شدند. از «مستقل» گرفته تا «مقتدر»، «مترقی»، «فراگیر» و ... پسوندهای اصول‌گرایی این طیف بود که اصرار داشتند هم «اصول‌گرا» شناخته شوند و هم «اصلاح‌طلب» معرفی گردند! یعنی دوزیستان !

قالی‌باف و محسن رضایی همراه با لاریجانی مثلث اسامی حامی این لیست‌ها را تشکیل دادند. اما این لیست‌ها ناکام‌تر از اصلاح‌طلبان توسط ملّت عقب رانده شدند. «قهر ملّی» با این لیست‌ها نشان داد که نام‌های سه‌گانه، برای همیشه باید «وزن سیاسی» و «میزان مقبولیت و مشروعیت» خود را به عنوان چهره‌های سیاسی دریابند، و نمایندگان مجلس هفتم و نامزدهای جدیدی که با پناه گرفتن زیر سایة این مثلث امید راهیابی به مجلس هشتم را داشتند، درس عبرت بزرگی گرفتند. این درس عبارت بود از این که این افراد باید اصول و ارزش‌ها را بر اساس معیارهای اسلامی ملت و نظام اسلامی تعیین و تبیین کنند، نه بر مبنای منابع مالی قالی‌باف یا رضایی و یا شخص دیگری! هر چند که دست‌های پنهان و صداوسیمای جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری هنگفتی را برای طرح این افراد بنماید!

عدم راهیابی حتی یک‌نفر از افراد این لیست‌ها به مجلس هشتم، نشان از فهم و درک بالای ملت دارد که به هر تشنة قدرتی، اجازه جولان در عرصة سیاست نظام اسلامی را نمی‌دهد.

 

ج. یاران هاشمی

یاران هاشمی شامل برجسته‌هایی چون حسن روحانی، حسین مرعشی و محمد هاشمی و ... که جرأت ثبت‌نام نیافتند، نیز «راه‌نیافتگان به مجلس» بودند. این مسأله یک پیام جدی و بلند از سوی ملت بود که «برنامه‌ها و افکار هاشمی را برای بازگشت مجدد به عرصة حاکمیت به هیچ روی پذیرا نیست.»

گر چه هم اصلاح‌طلبان و هم لیست‌های قالی‌باف و رضایی و هم به اصطلاح مستقل‌ها به نحوی زیرکانه، اسامی وفاداران به هاشمی را ردیف کرده، و آنها را منتظرالوکاله نموده بودند، اما پاسخ صریح و روشن ملت به همة آنها «نه آگاهانه» بود.

 

د. نمایندگان تخریب‌گر رئیس‌جمهور

تعدادی از نمایندگان مجلس هفتم که هنر خود را در فحاشی و تخریب رئیس‌جمهور دیده، تمام مدت گذشته را با شیرین‌زبانی علیه رئیس‌جمهور سپری می‌کردند، ناباورانه از سوی ملت طرد کامل شدند! این هم یک پیام رسای ملّی بود که «قدر هر کس به قدر قیمت اوست.» !

 

اما رأی‌آورندگان باید بدانند رویکرد مردم به آنها، به معنای قبول کامل آن‌ها نیست، بالاخره ملت ناچار از آن بود که با حذف و طرد اصلاح‌طلبان و وابسته‌های به آنان از راست و چپ، گروهی را به مجلس بفرستد. اصول‌گرایی این افراد در نظارت و قضاوت آتی ملت مشخص می‌شود. نکتة درخور تامل آن است که تمامی افراد رای‌آورنده در روزهای تبلیغات، مکرر بر حمایت خود از رئیس‌جمهور تاکید داشتند. آنها که گویی فریادها، نامه‌ها، مصوبات و معارضات خود را با دولت فراموش کرده بودند، اصرار داشتند تا رأی‌دهندگان «آنان را مدافع دولت و رئیس‌جمهور» بشناسند. به هر حال ملت با این تصور، وظیفة شرعی خود را ادا کرد، و گروهی را به مجلس فرستاد. حال این رأی‌آورندگان هستند که می‌باید با «نگاه شرعی» مسؤولیت خود را نسبت به نظام اسلامی و ملت مسلمان دنبال کنند.

منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی