پیروز هستهای در حذف و سانسور
گزارش البرادعی، چوب حراج بود به "اجناس ورشکستگان سیاسی" که موضوع هستهای را در معارضه با ملت و نظام "کالای معاملاتی" خود قرار داده بودند.
پیروزی سیاستهای هستهای دکتر احمدینژاد، ثمره دکترین مهودیت او بود که جهان را به شگفتی واداشت و وادگان سیاسی و منکران موعود را در جیغ و فریاد علیه "خرافهگرایی باور امام عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف" به مصاف گرفت.
گزارش البرادعی، تلاشهای "حسن روحانی" و "حسین موسویان" را با شکست مواجه ساخت، و خطبهخوانی جمعه آخر را توسط هاشمی رفسنجانی خنثی کرد. محمد خاتمی نیز سرافکنده از سفرهای زنجیرهای، ناچار از شنیدن پیروزیها شد و جناح راست و چپ از تحلیلهای کارشناسی و عقلانی و تخریب بیامان ناکام و شرمنده گردید.
به هر روی روشن نیست از این به بعد هاشمی، خاتمی، روحانی، محسن رضایی و دیگر نخبگان و مدیران و برجستههای نظام چه "تهدیدآفرینی" را در دستور کار قرار میدهند.
اما مسایلی پیرامون پیروزی بیسابقه ملت و رئیسجمهور:
1. تلاش جناح راست در ترفندی نامیمون بر این مبنا قرار گرفت تا رئیسجمهور از روند پیروزی هستهای "حذف" شود. این سیاستمداری خداپسندانه، به بهانه "محور قرار دادن مقام معظم رهبری" در نوشتهها و گفتهها دنبال شد که البته با سخنان امروز ایشان در هم شکست و مایه افشای عاملان آن گردید. روزنامه کیهان در این راستا قدم بزرگی برداشت.
2. صدا و سیمای ضرغامی که پی در پی از کارشناسهای بسیار مشهور و پردانش!! و بینش سود میجوید، در این عرصه بیداد کرد. ضرغامی در سیمای اختصاصی خود، نه تنها هر روزنهای را که در آن نام رئیسجمهور در موضوع هستهای قابل ملاحظه بود، بست، بلکه به "سانسور کامل پیام رئیسجمهور به مقام معظم رهبری و ملت" پرداخت.
البته این مأموریت ضرغامی هم مافیاگران را خوش آمد، و هم در نگاه کوتهبین او، ملت را از "روح سلحشوری" محروم کرد!
3. ضرغامی به این هم بسنده نکرد، بلکه قیچی سانسورش را به سخنان مقام معظم رهبری رسانده، آنجا که ایشان با "نام بردن از رئیسجمهور، وی را عامل پیروزی هستهای معرفی کردند". البته ضرغامی زیرکی بسیار دارد! به همین دلیل تمجید مقام معظم رهبری از ملت و مجلس و ... را با سخنان ایشان پخش نمود تا ملت کندذهن! از قدرت مدیریت سانسور ضرغامی آگاه نشود.
4. فرهیخته اندیشمندی چون "قالیباف" هم در روزنامه اختصاصی خود "همشهری" این عنوان را برای پیروزی هستهای برگزید: "لاریجانی مرد هستهای ایران ..."
این بنده خدا از آنجا که "خواب سیاسی رفته است" و در این خواب تنها به انتلاف خود و همراهان جدیدش میاندیشد، بیخبر از آن است که به دلیل نافرجام ماندن مذاکرات لاریجانی و سولانا، وی مدتی است استعفا داده است. همچنین قالیباف توان آن را ندارد تا بفهمد، پس از استعفای لاریجانی، و سیر حرکت دکتر جلیلی در سیاستهای رئیسجمهور مبنی بر "پذیرش صرف آژانس"، این پیروزی نصیب ملت ایران گردید. واقعا اگر بحث ائتلاف سهگانه جدید نبود، آیا "قالیباف"، "حسن روحانی را مرد هستهای ایران نمیدید؟!!
5. نظامی سابق دیگر که مانند قالیباف یکشبه رجل سیاسی شده، "محسن رضایی" است که او نیز "به ویژه لاریجانی" را قابل تبریکگویی پیروزی اخیر میداند. این یعنی "ائتلاف مستحکم و عاقبتاندیشانه"!! البته این نظامی سابق و کارشناس در همه امور جملهای را هم برای روزنامه اصلاحطلب داشته است: "بخشی از گزارش البرادعی یک فتنهگری جدید است." و این یعنی" "ما نمیگذاریم پیروزیهای دیپلماسی احمدینژاد، کام ملت را شیرین کند". و یعنی ما "کارشناستر از همه هستیم، آن هم از نوع ...!
6. شخص دکتر لاریجانی نیز گوشزدی قابل تامل داشته است. وی در تبریکاتی که به رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور و ملت میگوید، "دولتهای گذشته" را هم مشمول تبریک و پیروزی قرار میدهد. معلوم نیست وی در مدت کار در شورای امنیت ملی، و روند هستهای، به "کدام افتخارات" یا "زحمات دولتهای گذشته" پی برده، که آنها را هم در "ثواب پیروزی" شریک کرده است.
با این نحوه تحلیل راست ناراست و چپ منحرف، که بدون یادآوری ذلت و ننگ تعطیل تمام تاسیسات هستهای توسط حسن روحانی و محمد خاتمی، امروز به بهانههای ظریف سعی در "حذف رئیسجمهور" از موضوع هستهای دارند، آیا نباید انتظار داشت تا در نوشتههای مطبوعات، فیلمسازی ضرغامی، و ... هاشمی رفسنجانی، حسین موسویان، محسن رضایی، حسن روحانی، قالیباف یا محمد خاتمی عامل پیروزی هستهای شوند، و دکتر احمدینژاد پلمپکننده تاسیسات هستهای در کل ایران، و ارایه دهنده اطلاعات به انگلیس و سخنرانیکننده در اتحادیه اروپا و ...
منبع : سایت شخصی فاطمه رجبی